ویژگی های رفتاری و شخصیتی مربیان موفق اتیسم
«فلسفه راستین مربیگری باید به گونه ای طراحی شود که اهدافش دارای رسالت انسانی برای رستگاری بشر باشد، زیرا تمام تلاش ها برای سالم سازی،آرامش و آسایش جامعه می باشد. مربیان بدون داشتن فلسفه ای که خوب توسعه یافته باشد، در جهت یابی ضعیف خواهند بود و برای تسلیم شدن در مقابل فشارهای خارجی آمادگی دارند»
چکیده ای از اختلال اتیسم
اتیسم اختلالی نورولوژیک است که در سالهای اولیه رشد کودک نمایان می شود و اختلالی جدی در روند رشد کودکان است که معمولاً برای تشخیص آن نیاز به زمان زیادی نیست و میتوان تا قبل از ۳ سالگی زنگ خطر های هشدار دهنده را مشاهده کرد. اغلب این نواقص در سنین ۱۲ تا ۱۸ ماهگی، قابل مشاهده هستند از جمله می توان به چند مورد اشاره کرد:
1. کودک قادر نیست ارتباط کلامی و غیرکلامی سالمی را با دیگران برقرار کند.
2. لبخند زدن و داشتن ارتباط چشمی چندانی، دیده نمی شود.
3. نه تنها با افراد غریبه بلکه با پدر و مادر و خواهر و برادر و سایر بستگان نزدیک نیز تعاملات اجتماعی استانداردی برقرار نمی کند.
4. نسبت به لمس بدنی واکنش خوبی نشان نمیدهد، حتی در زمان تعویض پوشک یا آغوش گرفتن ممکن است عکس العمل های نامناسبی را نشان دهد.
5. این کودکان معمولا در موقعیتهای ناآشنا با تغییرات شدید خلقی مانند پرخاش و عصبانیت اعتراض خود را نشان میدهند.
6. نقص ارتباط های کلامی، معمولاً به این شکل است که قادر نیستند مهارت های متناسب با سن را کسب کنند به طوری که اغلب به فکر ارتباطات غیر گفتاری هستند و یا با تکرار مداوم برخی کلمات، دیگران را آزار می دهند. همچنین ممکن است گروهی با ترکیب عجیب و غریب کلمات، ارتباط خاصی را با دیگران داشته باشند. همچنین استفاده از ضمیر من در این گروه کمتر دیده می شود.
7. از این کودکان نباید انتظار درک کنایه، جوک و ضرب المثل را داشت به طوری که مراودات اثربخشی با دیگران ندارند و اغلب دوستیابی موثری ندارند.
وجه اشتراک کودکان اتیستیک را میتوان در سه جمله خلاصه کرد: افراد اتیستیک، اغلب به دلیل اختلال در تعاملات اجتماعی، در ارتباطات و زبان محدودیت هایی را تجربه میکنند و علاقه بسیاری به رفتارها و حرکات تکراری دارند. . به کودکانی که ویژگیهای این اختلال را دارند اتیستیک گفته میشود و یک اختلال طیفی در نظر گرفته میشود. اختلال طیفی اختلالی است که از فردی به فرد دیگر متفاوت است و هر فرد ممکن است برخی از ویژگیهای مرتبط با آن، اما نه همه آنها را به درجات بسیار متفاوتی داشته باشند تنوع زیادی در سطح حمایتی که افراد اتیستیک به آن نیاز دارند دیده میشود. برخی از افراد اتیستیک توانایی صحبت و گفتار را بهطور کلی ندارند، در حالی که برخی دیگر به طور نسبی دارای توانایی گفتاری بدون نقض هستند. افراد دارای اتیسم به حمایت های فراوانی در حیطه های مختلف نیاز دارند و به علت گوناگونی و تنوع علائم و وجود مسائل و مشکلات پزشکی و مداخله ای موجود برنامه های مداخله ای باید به شیوه انفرادی تهیه شوند.
تعریف مربیگری
مربیگری نوعی فرآیند پیشرفت محسوب می شود که در آن فردی با عنوان مربی از طریق تمرین دادن، راهنمایی و هدایت افراد متقاضی به آنها در دستیابی به اهداف شخصی یا حرفه ای معین کمک می کند. گاهی اوقات به متقاضی مربی واژه «شاگرد» اتلاق می شود. در برخی موارد اصطلاح مربیگری به معنی رابطه غیررسمی بین دو نفر تلقی می شود که در این رابطه فردی که تجربه و مهارت بیشتری دارد به فرد دیگر آموزش و راهنمایی ارائه می دهد؛ بطور کلی تفاوت مربی با مرشد آن است که مربی بجای تاکید بر مقاصد عمومی و پیشرفت کلی بر اهداف یا اعمال معینی تمرکز می کند(رینتون،۲۰۰۹). در حرفه مربیگری به منظور ایجاد تغییر در تفکر متقاضی و در ارائه شیوه های متنوع برای دست یابی او به هدف خود از مهارت های ارتباطی مختلف استفاده می شود (مانند بیان هدفمند، گوش دادن به حرف طرف مقابل، شفاف سازی، طرح سوال و غیره). این مجموعه از مهارت ها تقریبا در هر نوع مربیگری قابل استفاده است (آکس،۲۰۱۳). از این لحاظ می توان مربیگری را نوعی «فرا حرفه» در نظر گرفت که در اجرای تمام فعالیت های انسان مانند مسائل بهداشتی، شخصی، اجتماعی، حرفه ای، ورزشی، خانوادگی، ابعاد روحی و مسائل دیگر مفید واقع می شود. ممکن است برخی فعالیت ها در انواع مختلف مربیگری با یکدیگر هم پوشانی داشته باشند(کلاترباک،۲۰۱۴).
ویژگی های مربیان موفق اتیسم
شاید نبود آگاهی مناسب مهمترین کاستی جامعه ما در نگاه به اتیسم باشد؛ زیرا همچنان عده بسیاری خیال میکنند اتیسم نوعی بیماری است؛ در حالی که افراد دارای این اختلال بیمار نیستند، بلکه آن ها از قابلیت متفاوتی نسبت به سایر افراد جامعه بهرهمند هستند؛ افراد اتیستیک در برخی زمینه ها ممکن است فراتر از دیگران عمل کنند هر چند در اکثر جنبههای حسی، حرکتی، رشدی، زبانی و ذهنی محدودتر از افراد عادی عمل میکنند. چنین ویژگی هایی باعث میشود توانایی حل مسائل در آن ها کاهش پیدا کند، در برقراری ارتباط با دیگران دچار ضعف باشند و گاهی از حضور در برخی محیط ها احساس ناامنی کنند؛ همین موارد سبب شده جامعه همچنان نگاه بیمار انگارانهای به این اختلال داشته باشد و افرادی که در امر آموزش کودکان اتیسم فعالیت میکنند بارها با این سوال کلیشهای روبهرو شوند: این بچهها خوب میشوند؟
حال مربی میماند و دنیایی از نادانستهها که باید برای آگاه سازی تلاش کند؛ او باید شرح دهد که افراد اتیستیک به نوعی بیماری مبتلا نیستند که با دارو یا درمانهای مشابه از بند آن خارج شده و به لفظ عامیانه خوب شوند بلکه آنان در برخی عملکردهای خود با افراد عادی جامعه متفاوت هستند. بهطور مثال ممکن است یک کودک اتیسم به عواطف والدین خود به هیچ عنوان واکنش مطلوبی نشان ندهد یا از اینکه آنان در خیابان دست او را بگیرند اکراه داشته باشد، او ممکن است در مکانهای پر رفت و آمد یا شلوغ دچار به هم ریختگی شود و یا نسبت به نور، بو، درجه حرارت، پارچه لباسی که به تن دارد و صدایی که در محیط میشنود حساسیت افراط گونهای نشان دهد. بسیاری از این کودکان حتی حاضر نمیشوند هنگام حمام کردن زیر دوش بروند و یا برخی دیگر ممکن است دست به رفتارهای پر خطر مانند چسباندن اتو به پوست خود بزنند و به دلیل اینکه دچار عدم توازن در حس لامسه هستند، درک مناسبی از درد در آنها وجود نداشته باشد.
تشریح تمام این مطالب سخت است اما سختتر میشود زمانی که مربی بخواهد برای افراد پرسشگر توضیح بدهد که هر کودکی قسمتی از این قابلیتهای متفاوت را داراست و در هر کدام میزان شدت آن نیز متفاوت است؛ دنیای متفاوت اتیسم حتی در هر کدام از آنها نیز تکرار میشود. علاوه بر موارد ذکر شده تدریس به افراد دارای اتیسم نیازمند درک مناسب از نیازهای هر کودک و برنامه ریزی مناسب برای هر کودک اتیستیک است. پر واضح است که افراد متفاوت، نیازهای متفاوت دارند و حتی نیازهای یک فرد نیز در طول زمان دستخوش تغییرات می شود، از این رو نمی توان از یک روش ثابت و یکسان استفاده کرد. همچنین آموزش، تربیت و مداخله افراد دارای اتیسم کار چندان سادهای نیست زیرا یک مربی خوب باید به معنای واقعی، یک رواندرمانگر توانمند باشد و ابعاد مختلف زندگی مراجع خود را بررسی کند؛ او باید تعامل مناسبی با اتیستیک و خانواده کودک یا نوجوان برقرار کرده و از طرفی بهترین شیوه آموزشی را بهکار گیرد.
اصل مهم متناسب ساختن آموزش در حد توانمندی های کودک و کاهش میزان دشواری آن ها می باشد و چنین امری نتیجه دانستن پیش زمینه ها و افق های آموزشی کودک اتیستیک است؛ و چه بسیار مربیانی بوده اند که تلاش فراوانی در آموزش کودکان اتیسم به کار گرفته اند اما نتیجه مطلوبی کسب نکردند زیرا درخصوص انتخاب روش صحیح، تعیین تکالیف مناسب و همراه کردن خانواده کودک مؤفق عمل نکردهاند.
((صبر)) کلید واژه مهمی برای یک مربی اتیسم است؛ او بارها محبور میشود آموزشهای مشابه و تکراری را تا زمانی که کودک اتیسم آن را به طور کامل فرا گیرد ادامه دهد، زیرا ممکن است
ساده ترین آموزشها در بیشترین مدت زمان اتفاق افتد و مربی در تمام مراحل آموزش خود چارهای جز حفظ انگیزه و صبر در راه آموزش و ارتقای توانمندی شاگردان خود ندارد. همچنین ممکن است در مراحل مختلف آموزش از جهات مختلف دچار بی مهری شده و یا گاهی نتیجه چندانی از تلاشهایش کسب نکند و یا با واکنشهای نامناسبی از سوی شاگردان کم طاقتش روبهرو شود اما با این حال وظیفه خود را توانمند کردن کودکان و نوجوانانی میداند که تفاوت آنها باعث شده از همسالان خود در آموزش جا بمانند و نیاز به آموزش و همراهی بیشتری دارد.
مربیان ممکن است زمانی مجبور به آموزش مهارتهای خودیاری به کودکان اتیسم شوند و گاهی آموزشهای آکادمیک را به زبانی متفاوت تر ارائه دهند؛ کار یک مربی گاهی با همراه شدن معلولیت های دیگر هم چون ناتوانی های حرکتی، کم توانی هوشی، بیش فعالی، نابینایی و ناشنوایی با اختلال اتیسم، سخت تر و پیچیده تر میشود اما با این حال او هر پدیدهای را هم طراز با توانایی شاگردانش تعیین میکند زیرا دنیای یک فرد اتیستیک با دنیای آدمهای دیگر و حتی با دنیای دیگر افراد دارای اختلال اتیسم متفاوت است.
یکی از صفات مربی موفق اتیسم داشتن تواضع و فروتنی است. مربی موفق اتیسم کسی است که خود را مزین به زینت تواضع و فروتنی نماید، مربی باید همانند درخت میوه دار باشد. درخت هر چه میوه اش بیشتر سرش پایین تر است. علم نباید برای او حجاب شود. مربی باید در برابر مردم بویژه شاگردانش در نهایت فروتنی باشد و اظهار منت نکند.
از ویژگی های مهم دیگر یک مربی موفق اتیسم، داشتن صداقت در گفتار است. به عبارت دیگر اگر چیزی را نمی دانی با جرات بگویید نمی دانم. اگر معلم و مربی اشتباه کند این جای شگفتی نیست؛ شگفتی آنجاست که اشتباه خود را تصحیح نکند از ترس اینکه مبادا آبروی علمی او ریخته شود و از این کار خودداری ورزد. آن کس که از صداقت در گفتار و سیرت خود می ترسد بخاطر این است که فردی کم مایه و نیز فاقد تقوی و پارسایی است.
اساسی ترین نشانه یک مربی موفق اتیسم، برخورداری از سوز و گداز است. یک مربی موفق باید نسبت به شاگردانش سوز داشته باشد و همانند شمع بسوزد و به دیگران روشنایی ببخشد.
مربی موفق باید همه وجودش از این سوز و گداز سرشار باشد.
از دیگر صفات یک مربی موفق اتیسم هماهنگی رفتار با علم اوست. مربی موفق کسی است که همواره می کوشد تا آگاهی های خود را ابتدا بکار گیرد. برای شنوندگان بسیار مهم است که آیا مربی به آن چه که می گوید عمل میکند یا خیر. به عبارت دیگر آیا هماهنگی بین علم و عمل او وجود دارد یا خیر. هر چه این هماهنگی بیشتر باشد، تاثیر صحبتهای مربی بیشتر خواهد بود.
یکی از صفات خوب دیگر مربی موفق اتیسم، داشتن روحیه نشاط و شادابی است که باعث زنده بودن کلاس ها و خسته نشدن دانش آموزان و کودکان اتیسم می شود. اگر معلم و مربی با قیافه و اخمو وارد کلاس شود، فکر میکنید چقدر در امر کلاسداری موفق خواهد بود. معلم و مربی نباید با چهره ای وارد کلاس شود که دانش آموزان با دیدنش دچار ناراحتی شوند. چهره معلم در تدریس و کلاسداری و برقراری ارتباط با دانش آموزان و کودکان اتیستیک بسیار موثر است.
هیچ عاملی جز اشتیاق مربی در درس دادن نمی تواند توجه دانش آموزان و کودکان اتیسم را به مطالب تدریس و کلاس جلب کند.اشتیاق مثل یک بیماری مسری است که خیلی زود به دیگران سرایت می کند. شوق و اشتیاق مربی به تدریس و کلاس داری دانش آموزان را هم در یادگیری و حضور در کلاس مشتاق می کند. اگر مربی رمق و حالی نداشته باشد، وای به حال دانش آموزان و کودکان به قول معروف مستمع صاحب سخن را بر سر شوق و ذوق و شاید چرت آورد، این امر اثر متقابل هم دارد. اگر معلم از سر شوق و علاقه سر کلاس برود، بطور حتم اثرات مثبت آن بسیار زیاد و در کار کلاس داری و تدریس هم موفق خواهد بود.
« و در انتها مربی موفق و معلمان هم باید عاشق باشند، عاشق مربیگری، عاشق تدریس، عاشق تعلیم و تربیت و … »
دیدگاهتان را بنویسید